October 9, 2008

Ho



این کتیبه‌ای‌ست که پارسال در یکی از جوب‌های ملایر پیدا شد. این کتیبه به زبان فینیقی است. فینیقیه در گذشته‌های دور خیلی مهم بود. الفبای فینیقی از یک حرف تشکیل شده بود. این حرف صدایی شبیه به هو داشت. هر کدام از آن چیزهایی که شبیه E هستند، بسته به سایز و جهت و لحنی که ادا شوند، یک معنی دارند. آن قدیم‌ها این چیز عجیبی نبود. مثلاً در تمدن کرخه، آدم‌ها فقط با سوت، حرف می‌زدند. زبان فینیقی، در واقع نوعی هو کردن ممتد بود. هو کردن‌های هردمبیل، هرهری‌مسلک، هرمنوتیک، هر جور که راهتی، یا هرچی. فینیقی‌ها می‌توانستند هوهای بیشماری تولید کنند. چون هوهای هر کس با هوهای دیگری متفاوت است. یک مکالمه‌ی فینیقی شبیه یک آهنگ دوئت طولانی است که لیریکس‌ش «هو-هو-هو...» باشد. مثل چهچه زدن شهرام ناظری. مثل آهنگ‌هایی که در حمام و توالت می‌خوانیم بدون اینکه شعرش را بلد باشیم. در زبان فینیقی وقتی می‌گوییم هو، این هو بسته به زمان و مکان، می‌تواند هر چیزی باشد. برعکس فارسی، که وقتی می‌گوییم حمّال، فارغ از معنی‌اش، این حمال همیشه حمال است. . غلط است که بگوییم زبان فینیقی فقط یک حرف و یک کلمه داشته. زبان فینیقی فاقد کلمه بود. وقتی شما همه چیز را هو کنید، نیازی به کلمه ندارید. همین کتیبه را با کمی دقت همه‌ی ما می‌توانیم بخوانیم. همین کتیبه را اگر هزار بار کپی پیست کنیم می‌شود یک کتاب جالب هزار صفحه‌ای. دانستن زبان فینیقی نیاز به هوش و آموزش ندارد. کافی‌ست بینایی آدم سالم باشد. این کتیبه مثل کتیبه‌های میخی نیازی به رمزگشایی ندارد. همان چیزی را می‌گوید که نشان می‌دهد. هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید این کتیبه بی‌معنی است یا پیچیده. زبان فینیقی ساده است و همه‌چیز را ساده می‌کند. و هو کردن نوعی انعطاف، ایهام و موسیقا دارد که محدودیت‌ها را محو می‌کند. همه‌ی ما گاهی در حضور بچه‌ها با دهان بسته نوعی صداهای مبهم هممم-هممم مانند تولید می‌کنیم تا مثلاً‌ بگوییم «شیرینی‌ها توی کمده». بچه گولمالی می‌شود،‌ ولی طرفِ هممم ما، منظور ما را واضح می‌گیرد. العاقل یکفیه الاشاره. فینیقی‌ها این هممم‌کردن را، هو کردن را، تمام عمر انجام می‌دادند و مشکلی هم نداشتند. می‌نوشتند و می‌خواندند و هرجوری دلشان می‌خواست می‌فهمیدندش و آب هم از آب تکان نمی‌خورد. آنها در همان عهد بوق، مدرن بودند. مینیمال حرف می‌زدند و آبستره می‌نوشتند. برای‌شان یک کتیبه‌ی فینیقی ارزشی یکسان با یک تابلوی نقاشی خوان میرو داشت. عمر فینیقیه کفاف نداد و تمدن‌شان خیلی زود به کتاب تاریخ چهارم دبستان پیوست، وگرنه شاید تا امروز کلک همان یک حرف، همان یک هو، یک‌هو، یک‌هویی حرف زدن را هم کنده بودند،‌ که بشوند یک فیلم صامت خیلی خیلی طولانی که دارد مستقیم پخش می‌شود و كسی هم اهميت ندهد كه فیلم ناطق اختراع شده يا خواهد شد يا نه. هرچه باشد فینیقی‌ها دریانوردان ماهری بودند،‌ مثل رزمناو پوتمكين، مثل استيم‌بوت بيل جونيور، و نه مثل من كه نه شنا بلدم، نه هيچ‌كدام را ديده‌ام.

0 حرف: