.
.
خـوشـا بـیـزاری از خـود
ویسواوا شیمبورسکا ۱۹۷۶
لاشخور
نمیگوید
که من مقصرم.
هرگز.
درنگ و دلنگرانی
برای پلنگ
بیمعناست.
کوسهها
هجوم میبرند
بیآنکه شرم کنند.
و مارها
مدعی میشدند
که دستها را
به هیچ نیالودهاند
اگر فقط دستی داشتند.
درکی از پشیمانی
ندارد شغال.
با تشویش میانه ندارند
شیر و شپش
چه تشویشی؟
وقتی که حق
همیشه با آنهاست.
قلب نهنگهای قاتل
یک تــُـن است کم و بیش.
بماند
که از هر لحاظ دیگر
سبک است.
در منظومهی شمسی
بر این سومین سیاره،
میان نشانههای ددمـنـشی
میان عـلائـم جـانـورخـویـی
وجــدان پــاک
شماره یـک است.
.
.....
0 حرف:
Post a Comment