January 29, 2008

Sleepless in Pasargad

.
.
خـوشـا بـیـزاری از خـود

ویسواوا شیمبورسکا ۱۹۷۶



لاشخور
نمی‌گوید
که من مقصرم.
هرگز.

درنگ و دل‌نگرانی
برای پلنگ
بی‌معناست.

کوسه‌ها
هجوم می‌برند
بی‌آنکه شرم کنند.

و مارها
مدعی می‌شدند
که دست‌ها را
به هیچ نیالوده‌اند
اگر فقط دستی داشتند.

درکی از پشیمانی
ندارد شغال.

با تشویش میانه ندارند
شیر و شپش
چه تشویشی؟
وقتی که حق
همیشه با آنهاست.

قلب نهنگ‌های قاتل
یک تــُـن است کم و بیش.
بماند
که از هر لحاظ دیگر
سبک است.

در منظومه‌ی شمسی
بر این سومین سیاره،
میان نشانه‌های ددمـنـشی
میان عـلائـم جـانـورخـویـی
وجــدان پــاک
شماره یـک است.

.
.....

0 حرف: