بزرگ بود و از اهالی یک شصتواحدی و شمارهی پایش چلوچار (و گاهی پنج)
.
.
زندگی من در کائنات به دو دوره تقسیم میشود: قبل از چند ساعت قبل و بعد از چند ساعت قبل. چون الان چند ساعتی هست که تصمیم گرفتهام بعد از این فقط کارهای بزرگ انجام دهم.
.
زینپس، من نوشتههایی که کمتر از پنجاه خط باشند را نمیخوانم و به وبلاگهایی که کمتر از سیصد هیت در روز دارند، هرچقدر هم که ناز باشند، سر نخواهم زد و برای پستهایی که دستکم هفش دغدغهی اساسی را متره نکنند کامنت نخواهم گذاشت. و به تارنماهایی که سهپستدرمیون مسائل بسیار مهم عروتیک را مورد مداقه و موشکافی قرار ندهند، لینک نخواهم داد.
.
زینپس، من حملات استشهادیی که کمتر از سی نفر را نفله کنند (با احتساب شخص خود-پـُـکان) به هیچ خواهم گرفت و به زلزلههایی که کمتر از دههزار نفر را با خاک یکسان کنند پتو نخواهم فرستاد و فقط در تصادفاتی برای تماشا، میزنم بغل که حداقل شش نفر در حال جون کندن باشند و جلوی دکهها به مجلاتی که روی جلدشان جمشید هاشمپور با هدیه تهرانی نامزد نکرده باشد، زل نخواهم زد.
.
زینپس، قلبانم برای دختری که مرا خوشتیپتر از استیون سیگال نداند نخواهد تپانید و با دختری که کمتر از هشتاد کیلو، و صد و هشتاد سانت باشد به بستر نخواهم رفت و با دختری که کمتر از ساید بای ساید زانوسی مدل جی.اس.۵۴۱ و پلاسمای شصت اینچ پاناسونیک و اینها، وارد معقولات نخواهم شد و کارهای چیپی مثل چشمچرانی نخواهم کرد، مگر در مورد خط ش--- و خط س---.
.
زینپس، من فقط کتابهای چارصدپونصد صفحهای خواهم خرید و به نویسندگان روس که نام کاملشان کمتر از چهل حرف داشته باشد توجه نخواهم کرد و فقط در کافههایی ادبیات معاصر ژاپن را مرور خواهم کرد که اقلکندش دوازده باکرهی فرهیخته نگاهم کنند (یا اینکه میزم مشرف به پیادهرو باشد) و برای کتابی دونپایهتر از «اولیس» جیمز جویس انتظار نخواهم کشید.
.
زینپس، من در باب نورپردازی فیلمهایی که در فستیوال لوکارنو هم جایزه نگرفته باشند نظریات مشعشع صادر نخواهم کرد، و در خلوت، فیلمهای هالیوودی نخواهم دید مگر آنکه دستکم دویست میلیون دلار فروشیده باشند و از دستفروشها بههیچ عنوان دی.وی.دی نخواهم خرید مگر اینکه پای پاملا اندرسون و آنا نیکول اسمیت و «ز . ا» در میان باشد.
.
زینپس، من عدسپلو نخواهم خورد و جز چلوکباب کوبیدهی زعفرانی با گوجهی اضافه به بدن نخواهم زد و در هیئتهایی که قیمهشان کمتر از سه قطعه گوشت داشته باشد سینه نخواهم زد و برای فیگوراتیو شدن در باشگاهی که «مهراب فاطمی» یا یکی از هیوده برادرش مربی نباشند دمبل نخواهم زد، و جز برای خواص، قـیـف نخواهم آمد.
.
زینپس، من در بحصهایی که به مفاهیمهانی همچون گلوبالیزاسیون و گلوبال وارمینگ و گلوبال ویـلـج نپردازند و بطور خلاصه از لحاظ کائنات، مهم نباشند شرکت نخواهم کرد و تیشرتهایی که عکس قهرمانهایی کوچکتر از چه گوارا و فردین رویشان باشد نخواهم پوشید و در حمام، سرودهایی که در حد یاردبستانیمن، انقلابی نباشند، نخواهم خواند و به افرادی که دانی و دانم، کمتر از فحش خوارمادر نخواهم داد.
.
زینپس ...
.
0 حرف:
Post a Comment