مباني شلوارشناختي معاصر
يا
خشتكهايي كه با من دويدهاند ( و نهايتاً جر خوردهاند )
+اول دبستان: دوران جنگ. شلوار جين كالاي لوكس محيوب ميشد. «رانگلر» و «لي» سرمهاي پررنگ ساده داشتم كه برام سوغاتي آورده بودن. سر زانوهاشون هم زود پاره شد چون دستوپاچلفتي بودم كه مامانم از اون وصله چرمي بيضيها زد روشون.
.
+دوم دبستان: يه شلوار جين «جورداچ» مادربزرگم از مكه آوردهبود كه روي جيب عقبش كلهي اسب داشت. جهت يادآوري بگم كه اون زمانا همه شلوار جينها رنگ و مدلشون يكي بود و فقط طرح روي جيب عقبشون فرق ميكرد با هم.
.
+سوم دبستان: شلوار «استيلتو» يك-خط كه اولش مامانم حدود بيست سانت پاچهش رو برام تو گرفت و هي كه دراز ميشدم برام بلندش ميكرد. در همين زمان برادرم «ايزي» سه-خط داشت كه اون موقع خيلي اعتبار داشت و قيمتش حدود ۱۵۰۰ تومن بود.
.
+چهارم دبستان: «فالكون» كه بابام از ايتاليا اورد و اولين جيني بود كه يهكم كمرنگ بود. همزمان، برادرم شلوار «زيكو» داشت كه اولين جيني بود كه مدلش غيركلاسيك بود و جيبش مثه شلوار پارچهاي، عمودي بود و كنار زانوش هم يه جيب زيپدار داشت. هرچي زار زدم باباماينا برام نخريدن
.
+پنجم دبستان: اولين شلوار جين گشاد. ماركش «ادوين» بود و رنگش آبي متوسط بود. ۱۲۰۰ تومن. يه جور شلوار ارتشي سبزرنگ هم مد شده بود كه پايين پاچهش بند داشت و جمع ميشد. به اسم شلوار «چيني» معروف بود و حدود ۸۰۰ تومن خريدم.
.
+اول راهنمايي: «هارا» چروك كه آرمش كلهي يه سرخپوست بود، آبي نفتي و فكر كنم ۲۰۰۰ تومن. از همين موقعها لباسهاي تركيهاي بازار رو پركردن كمكم كه اولين مدش هم شلوار جين برفي بود كه معمولاً فاق بلند داشت و پايين پاچهش تنگتر از رونش بود.
.
+دوم راهنمايي: جهشي خوندم
.
+سوم راهنمايي: بازم شلوار برفي كه بطور يكنواخت همهجاش كمرنگ-پررنگ بود، مارك «كونز» و «گلد استار» و اينا. و بتدريج شلوارها گشادتر و بهقول معروف «بگي» ميشدن. همزمان شلوارهاي پارچهاي گشاد به اسم پاكو مد شد كه اغلب رنگ روشن داشتن و نازك بودن.
.
+اول دبيرستان: اوج دهاتيگري مُد. جينهاي گشاد و حتي پيليدار، جينهاي قلابي ايراني. شلوارهاي پارچهاي كرپ كه هزار تا پيلي داشتن و از گشادي شبيه شلوار كردي بودن، با كفش پاشنه تخممرغي و حومه. جوادها همين مد اون زمان رو گرفتن و هنوزم ولش نكردن.
.
+دوم دبيرستان: آغاز تحولات عظيم. اولين شلوارهاي جين كلاسيك با برش راسته و تنگ كه اون موقع با مدل مو و كفش و كمربند ويژهاي همراه بود كه مجموعاً بهش ميگفتن تيپ رپ يا رپي و اوايل پوشيدنش جرات ميخواست چون جوادا و شاگرد مكانيكا آدمو مسخره ميكردن و ميگفتن اِوا و اينا. شلوار «ليوايز» تركيهاي حدود ۳۵۰۰ تومن بود.
.
+سوم دبيرستان: بازهم شلوار جين كلاسيك. جينهاي قهوهاي و سبز و طوسي. براي اولين بار دكمه بجاي زيپ. كمربندهاي كلفت. خط ريش بلند. جين راسته كمكم جا ميافتاد و گرون ميشد. با سنباده و سركه و اينا كاري ميكرديم كه شلوارامون كهنه بنظر بيان.
.
+چهارم دبيرستان: همون مدلهاي قبل بعلاوهي ژل زدن. شلوار سنگشور اختراع شد كه بعضي جاهاش كمرنگتر بود. مد اين بود كه پاچه شلوار چند سانت بلندتر از قد آدم باشه و اگه توي يه پارتي جين اينجوري و يه كت رنگي دكمه طلايي و تيشرت متاليكا و بوت نوكدراز ميپوشيدين ديگه اندش بودين. دمپا گشاد هم اومد كه ازش استقبال نشد.
.
+اول دانشگاه: ديگه شلوار جين كاملاً عادي بود و حالت فشن بودن خودش رو از دست دادهبود. ولي بطرز احمقانهاي توي دانشگاه به پوشيدن جين (و تيغ زدن صورت و آستين كوتاه و...) گير ميدادن. شايد بعنوان اعتراض تيپ ارتشي مد شد. ميرفتيم از ميدون گمرك شلوار ارتشي و پوتين آمريكايي خيلي ارزون ميخريديم. موي كوتاه و تهريش و اينا.
.
+دوم دانشگاه: يه شلوار جين مشكي «ماوي» داشتم كه عاشقش بودم و داده بودم خياط پاچههاشو تنگتر كردهبود و به مدت دوسال فقط و فقط اونو پوشيدم تا وقتي كه نخنما شد و جر خورد. يه شلوار جين آبي آسموني هم يه نفر بهم كادو داد كه فقط وقتايي كه خودشو ميديدم ميپوشيدمش. پيراهن جين هم مد بود.
.
+سوم دانشگاه: در شرايطي قرار گرفتم كه خودم دلم ميخواست شلخته و خلافي لباس بپوشم ولي همهش بايد با اون ميرفتيم كه چيزايي كه اون خوشش مياد بخريم. البته دروغ چرا؟ ناراضي نبودم اصلاً.
.
+چهارم دانشگاه: شلوار جين قيمت متوسطش ۱۵۰۰۰ تومن شده بود و ما هم كه خرجمون سنگين شدهبود ديگه زياد در قيد لباس نبوديم. جنس و رنگ پارچهها و فرم سنگشور شلوارها خيلي متنوع شدهبود و شلوار پارچهاي تنگ و راسته و ساده هم ميپوشيديم.
.
+پنجم دانشگاه: كمكم به يهجور وارستگي در لباس پوشيدن ميرسيديم و اعتماد بنفس هم كه آمپر چسبونده بود و هرچي عشقمون ميكشيد ميپوشيديم ولي كماكان از گشاد پرهيز ميكرديم. جين كثيف-كهنه هم فكر كنم هر همين موقعها رو اومد كه هنوز هم من مشتري دائمش هستم.
.
+ششم دانشگاه: چيز جديدي نبود. حتي اگه عروسي هم دعوت ميشديم همون شلوار جين كهنه رو كه پايين پاچهش له و ريشريش شده بود و گهگاه دم خشتكش هم وصله خورده بود ميپوشيديم.
.
+هفتم دانشگاه: شلوارهاي مدل كارگو، چه جين چه كتون و اينا كه گشاد و شل و ول بودن و گاهي جيب اضافه هم داشتن. شلوار كتون ساده واسه مواقع رسميتر و شلوارهاي تنگ و كهنهي سابقالذكر در اكثر مناسبتهاي ملي و مذهبي.
.
+پس از دانشگاه تا زمان حال: ديگه نزديك به عصر حاضر ميشيم و خودتون در جريانيد . از وقتي هم كه از ايران اومدم بيرون اون تمايلات كنفوسيوسي عميقتر شدن و هر گهي كه بهم بدين ميپوشم. ولي خب بازم معتقدم كه يه جين خوب ، جين مـُـردهاس. يعني جين مثه قالي كرمون بايد پا بخوره كه جا بيفته تو تن. ولي يه جورايي وسواسي شدم و وقتي شلوارام به اوج دوشيزگي-رسيدگيشون ميرسن و موقع برداشت محصول ميشه، دلم نمياد بپوشمشون و به خودم ضدّ-حال ميزنم
.
1 حرف:
خیلی باحال بود. دقیقا انگار وضع خودمو تعریف میکردی. یادش بخیر زمان جنگ و شلوار جین ایزی سه خطا!! من یه دونه تازه خریده بودم, همون روز اول تو فوتبال زمین خوردم زانوش پاره شد! حالا مونده بودم چطوری بیام خونه.
Post a Comment