آقـا بياين به كار جالب بكنيم
چي مثلاً؟
يه كار جالب ديگه . هرچي
ديگه چه خبرا؟
...
يادم نمياد آخرين باري كه يه چيز جديد خيلي جالب و تكوندهنده ديدم، كي بود. تو هم همينجوري . ديگه چيزي آدمو نميگيره. مسئله اين نيست كه چيزاي قديمي بهترن، مسئله اينه كه ... دقيق نميدونم راستش، انگار خودمونيم كه فرق كرديم. مثلاً چند سال پيش چقدر كيف ميكرديم با اين فوروارداي اينترنتي ولي حالا نه تنها نخونده پاكشون ميكنيم، بلكه سعي ميكنيم با اونايي كه زياد فوروارد و سند تو ال ميكنن قطع رابطه كنيم. اگه بخوام مطنطنتر(كلمه باحاليه ولي زيادي عربيه) بگم، انگارالان فقط چيزايي جالبن كه كلاً جالبن، همون چيزايي كه از اول جالب بودن. مثه دور هم جمعشدناي آخر هفته با دوستا كه از همهجا حرف و بحث بشه و كالباسجات هم بخوريم همراه باكاردي ،كـه ازنفسافتاده هم ببينيم و باز حرف بزنيم حين تخته و شلـم و چرت بگيم تا صبح و قرار كوه هم خودبخود كنسل بشه و اينا
...
يه اسباب بازياي پلاستيكي بود كه يه پرۀ گرد مثل هليكوپتر داشت و وقتي نخشو ميكشيديم پره با سرعت جدا ميشد و ميرفت هوا و اگه پره ميچسبيد به سقف، قهرمان ميشديم. يادته كه؟ همين