July 11, 2007

Absolute Absurdity

.
تاکید می‌کنم که در نوشتن شعر زیر، به هیچ‌وجه از قلبان و مغزان استفاده نشده، نه سوررئال است، نه پسامدرن، و نه هیچی. این نوشته‌ای‌ست بالکل بی‌معنی، خوش آب‌ و رنگ، مطنطن، و گول‌زننده. این یک ضدشعر، یک شعرنما (~تماشاگرنما) است. یک Bimbo است.
.
.
چـکـامـه‌ای چـرنـد در چـنـتـه* دارم
یک شعر قابل‌مهم از لحاظ کــلّـی
.
.
آی باکره‌گان کوزه‌بسر
که دامن گل‌قرمزتان
چونان رمه‌ای رمیده از رومیان روم
ضریح ضحاک را ضجه می‌زند،
و ترنج رنج زنگیان زنگ را
در سوگ زنگوله‌های زنگاربسته‌ی معصومیت
به چالش چین‌خوردگی می‌طلبد،
آیا افق‌های انحطاط
بر کدامین پنجره‌ی غوک‌آلود
خمیده می‌شوند و پوچ؟
.
آی ستون‌های هخامنش
که گوش و حلقِ مترسکان مسخ‌شده را
چونان میخ غول‌پیکر سقوط
کاهلانه مسدود می‌کنید.
و در دشت‌های درندشت و پلشت
-که رو به جلگه‌های جهنم جنّ
سجده می‌کنند-
از چاه چربی‌گرفته‌ی احساس، جوانه‌ می‌زنید.
و از تلنبار دردهای دیو و دد
بر تلاشیِ انسان مدرن
تناور می‌شوید،
آیا به ادراک کاه
و به تفهیم ماه
و به ترویج مار در کفن
دل چگونه بسته‌اید؟
.
آی زنجره‌های حنجره
که در مرداب‌ اندوه منهدم می‌شوید،
و نت‌های سمفونی مسلول‌تان
چونان کجاوه‌‌ای جیوه‌مال
رو به جنوبِ موریانه می‌رود.
و ناله‌ی ناهنگام گا‌م‌هایتان
بر جسدهای جلبکین و لزج
که حاصل جنگ‌های بی‌مجرم‌اند
مویه‌کنان ذوب می‌شود، تصعید.
وه که چه گستاخ و از بند گسیخته‌اید
که چنین زوزه‌کشان
بر مزار زانوی زایل‌شده‌ی زمین می‌تازید.
وه که چه آزاده‌اید و ناآزمند
که استحاله‌‌‌ی آهو را به آه، به کاهو
و دویدن را به ریشه‌‌ دواندن
و قهوه‌ای را به سبز،
تحقیر می‌کنید و منکوب و له.
.
آی بشر،
به کجا می‌روی بی‌مغزان؟
.
.
*چنته در اصل نام پودر سفيد رنگی است كه از آن برای باز كردن شترگلو استفاده می‌شود. ولی امروزه در پارسی محاوره‌ای، به معنی‌ «دست و بال»، «بساط»، «توشه و بقچه» هم بكار می‌رود.
.

0 حرف: