جزوهی کاربردی و سانتیمانتال ،همراه با لکههای چرب سالا-دولویه، برای چاملی و ابولی
دقت کن! نوشتهی زیر بطرز دردناکی حاوی نظریهپردازیهای اولترا-بومباستیک دربارهی خوشبختی است. اگر زنجیرچرخ نداری، دور بزن
.
.
خوشبختی کامل چهار کمپارتمان دارد:
.
Retro Fantool : یک روز پاییزی، در اتوبوس نشستهای، خیره به شیشهی بخار گرفته. کلاژهای مبهمی از دورستانهای رنگی، از شهریورهای پنبهای، در چشمانت میرقصد. دختری که بالای سرت ایستاده میبیند که لبخند کمرنگی لبت را کمی منحنی کرده (۵٪).
.
In Situ : در پیادهرو راه میروی و بستنی قیفیات را لیس میزنی. شکلاتی و پستهای و طالبی. آهنگ Red Right Hand که تازه پیدا کردهای ارتباطت با دنیا را قطع کرده و آنقدر با دقت به بستنیات چشم دوختهای که عابرین خیال میکنند واقعاً «چپچشم» هستی (۳۰٪).
.
Ante Lorga : رو به نمای پانورامیک اقیانوس ایستادهای. در این نما پهنای افق آنقدر زیاد است که اگر دقت کنی انحنای زمین را در دو سویش میبینی. و اگر بیشتر دقت کنی خودت و چند نفر دیگر را میبینی که «اون تـَه-مـَهها» در حال دویدن و چمیدن روی آب هستید (۱۵٪).
.
De Facto : کتاب را میبندی و حدود سی ثانیه به شنبه، و پنجشنبهی بعدش، فکر میکنی. یک روز زیپشدهی دیگر تمام شده ولی جسمت خسته نیست. دلت هم نمیآید بخوابی، ولی باید. چشمانت را میبندی و هفت دقیقه طول میکشد تا به خواب روی. هفت دقیقه، نه بیشتر (۵۰٪).
.
.
نکات کنکوری که قبلاً در المپیادهای شوروی سوال بودهاند:
.
-مثل اثر انگشت است. منحصر به فرد است برای هرکس. الگوهای یکسانی وجود دارد ولی هیچوقت «دوتا عین هم»اش را پیدا نمیکنید. قابل شبیهسازی هم نیست
.
-مثل خمیر دندان است. میتوانید یک تیوب خمیردندان را خالی کنید روی میز و بعد دوباره پرش کنید؟ خوشبختی هرگز نه تقلید میشود و نه تکرار
.
-مثل مسواک است. نمیتوانید از مسواک دیگران استفاده کنید و دیگران هم رغبتی به مسواک شما ندارند و نمیدزدندش، هر چند ممکن است تف کنند رویش
.
-غیرقابل نسخهپیچی است. قرص ندارد. فرمول ندارد. کارت شناسایی ندارد. آدرس ندارد. ولی به یکی از همین دیوارها لم داده و چشمانش در آفتاب مچاله شده
.
-غیرقابل جار زدن است. «چونبهباغگلرسیدمدامنمازدستبرفت» و «کانراکهخبرشدخبریبازنیامد» است
.
-سرندی پیتی، معنای لغویاش «خوشبختی» است و واضح است که چرا در جزیرهی ناشناخته زندگی میکرد و چرا فقط «یک» بچه، که «کُـنـا» بود در جزیره پذیرفته شد
.
-مثل مسابقهی فوتبال است. گاهی بارسلونا-منچستر است که ۳-۳ شد و ریوالدو یک گل «برگردون» زد. گاهی فجر سپاسی-شموشک که میزنید یک کانال دیگر.
دقت کن! نوشتهی زیر بطرز دردناکی حاوی نظریهپردازیهای اولترا-بومباستیک دربارهی خوشبختی است. اگر زنجیرچرخ نداری، دور بزن
.
.
خوشبختی کامل چهار کمپارتمان دارد:
.
Retro Fantool : یک روز پاییزی، در اتوبوس نشستهای، خیره به شیشهی بخار گرفته. کلاژهای مبهمی از دورستانهای رنگی، از شهریورهای پنبهای، در چشمانت میرقصد. دختری که بالای سرت ایستاده میبیند که لبخند کمرنگی لبت را کمی منحنی کرده (۵٪).
.
In Situ : در پیادهرو راه میروی و بستنی قیفیات را لیس میزنی. شکلاتی و پستهای و طالبی. آهنگ Red Right Hand که تازه پیدا کردهای ارتباطت با دنیا را قطع کرده و آنقدر با دقت به بستنیات چشم دوختهای که عابرین خیال میکنند واقعاً «چپچشم» هستی (۳۰٪).
.
Ante Lorga : رو به نمای پانورامیک اقیانوس ایستادهای. در این نما پهنای افق آنقدر زیاد است که اگر دقت کنی انحنای زمین را در دو سویش میبینی. و اگر بیشتر دقت کنی خودت و چند نفر دیگر را میبینی که «اون تـَه-مـَهها» در حال دویدن و چمیدن روی آب هستید (۱۵٪).
.
De Facto : کتاب را میبندی و حدود سی ثانیه به شنبه، و پنجشنبهی بعدش، فکر میکنی. یک روز زیپشدهی دیگر تمام شده ولی جسمت خسته نیست. دلت هم نمیآید بخوابی، ولی باید. چشمانت را میبندی و هفت دقیقه طول میکشد تا به خواب روی. هفت دقیقه، نه بیشتر (۵۰٪).
.
.
نکات کنکوری که قبلاً در المپیادهای شوروی سوال بودهاند:
.
-مثل اثر انگشت است. منحصر به فرد است برای هرکس. الگوهای یکسانی وجود دارد ولی هیچوقت «دوتا عین هم»اش را پیدا نمیکنید. قابل شبیهسازی هم نیست
.
-مثل خمیر دندان است. میتوانید یک تیوب خمیردندان را خالی کنید روی میز و بعد دوباره پرش کنید؟ خوشبختی هرگز نه تقلید میشود و نه تکرار
.
-مثل مسواک است. نمیتوانید از مسواک دیگران استفاده کنید و دیگران هم رغبتی به مسواک شما ندارند و نمیدزدندش، هر چند ممکن است تف کنند رویش
.
-غیرقابل نسخهپیچی است. قرص ندارد. فرمول ندارد. کارت شناسایی ندارد. آدرس ندارد. ولی به یکی از همین دیوارها لم داده و چشمانش در آفتاب مچاله شده
.
-غیرقابل جار زدن است. «چونبهباغگلرسیدمدامنمازدستبرفت» و «کانراکهخبرشدخبریبازنیامد» است
.
-سرندی پیتی، معنای لغویاش «خوشبختی» است و واضح است که چرا در جزیرهی ناشناخته زندگی میکرد و چرا فقط «یک» بچه، که «کُـنـا» بود در جزیره پذیرفته شد
.
-مثل مسابقهی فوتبال است. گاهی بارسلونا-منچستر است که ۳-۳ شد و ریوالدو یک گل «برگردون» زد. گاهی فجر سپاسی-شموشک که میزنید یک کانال دیگر.
.
-ارتباط خطی بین خوشبختی و [...] وجود ندارند. ارتباط انها هایپربولیک و اکسنتریک است
.
-شما هیجوقت کس دیگری را خوشبخت نخواهید کرد و هیچوقت کس دیگری شما را خوشبخت نخواهد کرد. به سوی خوشبخت شدن، با دوچرخه میروند، تنها. نه با اتوبوس و اردوی سیاحتی-زیارتی. ولی دیگران میتوانند با دوچرخههایشان همراه شما باشند
.
-مثل اسکواش است، نه تنیس
.
-دو حالت دارد: یا خودت را بنداز توی جوب و خودکشی کن، یا دنبال خوشبختی برای «شخص خودت» باش. اگر وقت و انرژی اضافه اوردی، بیا تا بفرستمت دنبال یک ماموریت جهانی
.
-کلیدواژهها: «دانستن» و «دیگران»
.
-مثل بالون است. هر جا که لازم شد باید کیسههای شن اضافی را پایین بیندازید که بارتان سبکتر شود و بتوانید بالاتر بروید
.
-همیشه دوبار زنگ میزند. و بعد پشت در مینشیند و تخمه میخورد. حالا اینکه تصمیم بگیری از راه خرپشته و پشتبام بروی کلاس یوگا، مشکل خودت است
.
-نیروانا همهچیز است
.
-... (سه نقطهی کثیرالمعانی)
.
.
-شما هیجوقت کس دیگری را خوشبخت نخواهید کرد و هیچوقت کس دیگری شما را خوشبخت نخواهد کرد. به سوی خوشبخت شدن، با دوچرخه میروند، تنها. نه با اتوبوس و اردوی سیاحتی-زیارتی. ولی دیگران میتوانند با دوچرخههایشان همراه شما باشند
.
-مثل اسکواش است، نه تنیس
.
-دو حالت دارد: یا خودت را بنداز توی جوب و خودکشی کن، یا دنبال خوشبختی برای «شخص خودت» باش. اگر وقت و انرژی اضافه اوردی، بیا تا بفرستمت دنبال یک ماموریت جهانی
.
-کلیدواژهها: «دانستن» و «دیگران»
.
-مثل بالون است. هر جا که لازم شد باید کیسههای شن اضافی را پایین بیندازید که بارتان سبکتر شود و بتوانید بالاتر بروید
.
-همیشه دوبار زنگ میزند. و بعد پشت در مینشیند و تخمه میخورد. حالا اینکه تصمیم بگیری از راه خرپشته و پشتبام بروی کلاس یوگا، مشکل خودت است
.
-نیروانا همهچیز است
.
-... (سه نقطهی کثیرالمعانی)
.
0 حرف:
Post a Comment