September 13, 2007







رو نـمـا.
شـو نـقـره‌ی شـب.
كُـن مـرا شـيـدای شـعـرت.

دل گـشـا.
رگـبـار مـِی زن.
واكِـشـان در سيـل مسـتـی.

وا رَهــان.
خـيـز از سـواحل.
خَــز بـه امـواج وجــودم.

سـوی‌ام آ.
نِـه در بـرم سـر.
بـر مـرا از ايـن جـهـان در.

زخـمـه شـو.
زن سـاز و گو راز.
در سـمـاع تـن، بـسـوزان.

وا مـَـنـِـه
در تـب بـیـآلا.
تـش فـشان بر خواهشِستان.

گـل بـر آر.
از خـاكِ مـن رو.
ريـشـه گـسـتـر، سـينـه‌ام را.

زه ، بـمـان
در كـتـفِ مـن زی.
بُـگـسـل از پـابـنـدِ پـروا

كـهـربـا
بـا مـن يـكـي شـو
گـم كـن‌ام در دور ديـريـن.







0 حرف: